روزانه دخملی
سلام عسلکم.دیشب اولین شب قدر بود و ما تا سحر بیدار بودیم.گل من بابا حالش خوب نبود و ما خونه پای تلویزیون شب قدر رو احیا گرفتیم.نازنین من امروز منو تو تا ظهر خوابیدیم.قشنگم امروز صبح با صدای تو بیدار شدم.الانم کلی کار دارم ولی تو دلت بغل می خواد و الان تو بغلم در حال چرت زدنی.قربونت برم من عروسکم که انقدر نازی .گل زندگیم خیلی هم به خوردن دستت علاقه داری و مدام دستات رو مشت می کنی می خوری.راستی به لوستر هم خیلی علاقه مندی و با چشمای قشنگت لوستر ها رو دنبال میکنی.دوست دارم شیرین من.